سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال در یکی از کتاب هایش چنین نازل کرده است : «بنده ام ! به حقّ خودم سوگند که من دوستدارت هستم . پس به حقّ خودم بر تو، سوگندت می دهم که مرا دوست بدار» . [إرشاد القلوب]
 
یکشنبه 102 مرداد 8 , ساعت 12:52 صبح

کتاب «فتح خون» عرض ارادت تام سید شهیدان اهل قلم به سید و سالار کربلاست، نگارش آن در حالی در محرم سال 1366 آغاز شد که فصل دهم و مربوط به حوادث ظهر روز عاشورا نیمه‌کاره ماند و شهید با شهادتش فصل پایانی را برای مخاطبانش امضاء کرد.

«شهد شهود شهادت در تجلی قلم و ادب» عنوان سلسله مطالبی درباره کتب نثر عاشورایی است که در ایام محرم در ایکنا منتشر می‌شود.

برای مقدمه درباره جایگاه و ساخت روایت و راوی آن هم به قلم سید شهیدان اهل قلم، شهید مرتضی آوینی هم قلم از بیانِ کمال در می‌ماند و هم عقل از تجلی ذات معنا عاجز خواهد بود... پس چه بهتر حتی برای نوشتن از راوی و روایتی که فاعلش شهید آوینی باشد، باز هم به قلم او تمسک جست و از او وام گرفت که خود خادم و عاشق حسین(ع) است و این نوشتار نیز نگاهی به عرض ارادت سید شهیدان اهل قلم به سید و سالار کربلاست... پس مقدمه این اثر را نیز به نام شهید مرتضی آوینی گره می‌زنیم که نوشته:

حسین(ع) دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود... و اینجا و این وادی؛ وادی حیرت به نهایت رسیده است. نه... که او موضع حیرت به نهایت رسیده را آن‌گاه پشت سر نهاده بود که از مکه پای در طریق کربلا نهاد... و بنا به روایاتی از روسل مکرم اسلام(ص)؛ جبرائیل تنها تا حیرت به نهایت رسیده همسفر معراج انسان است.

وادی حیرت به نهایت رسیده؛ مرزدار قلمرو فرشتگان عقل است، عقل بی‌اختیار. اما قلمرو آل کسا، ساحت امانت‌داری و اختیار است و جبرائیل را آن‌جا بار نمی‌دهند که هیچ، بال می‌سوزانند. آن‌جا ساحت «اِنی اَعلَمُ ما لاتَعلمون» است، آن‌جا ساحت علم لدنی است، رازداری خزاین آسمان‌ها و زمین؛ و مرد این میدان کسی است که با اختیار، از اختیار خویش درگذرد و طفل اراده‌اش را در آستان ارادت قربانی کند... و چون این چنین کرد، درمی‌یابد که غیر او را در عالم اختیار و اراده‌ای نیست و هرچه هست اوست.

فرشتگان عقل به تماشاگه راز آمده‌اند و مبهوت از تجلیات علم لدنی انسان، به سجده افتاده‌اند تا آسمان‌ها و زمین، کران تا کران، به تسخیر انسان کامل درآید و رشته اختیار دهر به او سپرده شود اما انسان تا کامل نشود، درنخواهد یافت که دهر، بر همین شیوه که می‌چرخد، احسن است.

چشم عقل خطابین است که می‌پرسد؛ اما چشم دل خطاپوش است. نه آن‌که خطایی باشد و او نبیند... نه! می‌بیند که خطایی نیست و هرچه هست وجهی است که بی‌حجاب، حق را می‌نماید. هیچ پرسیده‌ای که عالم شهادت بر چه شهادت می‌دهد که نامی این چنین بر او نهاده‌اند؟

بخش سوم این سلسله مطالب به کتاب «فتح خون» نوشته زنده‌نام شهید مرتضی آوینی تعلق دارد که توسط نشر واحه منتشر شده است.

روایت محرم و احساس حیرت‌انگیز وجود

شهید مرتضی آوینی قلمی قوی و نگاهی عمیق دارد. در جای‌جای آثار او می‌توان بینش خاص او را دید. یکی از درون‌مایه‌های اصلی آثار آوینی، انسان و انسانیت به‌خصوص در دوران مدرنیته و سکولاریسم قرن بیستم است.

آوینی از شرایط انسان جدید در جهان مدرن که مانند دستگاهی عظیم به صورتی هراس‌آور و غیر انسانی با تاکید به نظم و دقتی ماشینی کار می‌کند، سخن می‌گوید. شرایطی که در آن انسانیت، آزادی و اختیار آدمی روز به روز کاهش می‌یابد و انسان ناگزیر؛ شخصیت و کیفیت معنوی‌اش را از دست می‌دهد.

از این رو، شهید آوینی در کتاب «فتح خون»، عاشورا را تحولی می‌داند که قادر است به عنوان منبعی تمام‌نشدنی در هر دوره و زمانه‌ای، وضعیتی جدید در برابر آدمی قرار دهد و نجات‌دهنده او از جهان تنگ و روزمرگی‌های کوچک او باشد. روایت محرم می‌تواند احساس حیرت‌انگیز وجود و حضور در جهان را به خواننده‌اش یادآوری کند.

چهارشنبه //// اثری که آوینی با شهادتش فصل آخر را امضاء کرد

از محرم 61 هجری تا روزگار اکنون با «فتح خون»

کتاب «فتح خون» اثری روایی از وقایع عاشورا 61 هجری قمری از سید شهیدان اهل قلم، شهید سیدمرتضی آوینی است که توسط انتشارات واحه به چاپ رسیده است. این کتاب یکی از متفاوت‌ترین کتاب‌های نویسنده مجموعه کتاب‌های «آینه جادو» است.

شهید آوینی در این کتاب با فرم و بیانی جدید به روایت و همچنین تحلیل حرکت امام حسین(ع) از مدینه به سمت کربلا می‌پردازد و در بسیاری از موارد به مسائل جهان امروز نیز نقبی زده است.

متن کتاب‌، از دو قسمت کلی تشکیل شده است‌. قسمت اول که متن اصلی کتاب است‌، به شرح و بیان وقایع و توصیف ماجراهای پیش‌آمده از رجب سال 60 تا محرم سال 61 هجری قمری می‌پردازد؛ و بخش دوم که از زبان «راوی» روایت می‌شود، تحلیل و رازگشایی همان وقایع و ماجراهاست و در واقع بخش برجسته کتاب نیز متمرکز بر همین بخش است‌.

«فتح خون»‌ در 10 فصل روایت می‌شود. «آغاز هجرت عظیم»‌، «کوفه»‌، «مناظره عقل و عشق»‌، «قافله عشق در سفر تاریخ»‌، «کربلا»، «ناشئه‌اللیل»‌،« فصل تمییز خبیث از طیب (اتمام حجت‌)»، «غربال دهر»، «سیاره رنج» و «تماشاگه راز.»

چیستی راز و رمز نیمه تمام ماندن فصل دهم کتاب

نکته مهم و شاید بازگو کننده یکی از رموز زیبایی این کتاب مدلول این مهم است که شهید آوینی بخش اعظم «فتح خون» را در محرم سال 1366 نگاشته و در سال‌های بعد، آن را ویرایش و تکمیل کرد.

اما فصل دهم کتاب که باید به وقایع ظهر عاشورا می‌پرداخت‌، ناتمام مانده‌است‌. به گفته بسیاری از دوستان و نزدیکان شهید آوینی، او این فصل را در عمل و با شهادت خویش به پایان رسانده‌ است‌.

متن و بطن «فتح خون»؛ راوی چیست؟

کتاب «فتح خون» روایتی تحلیلی از واقعه کربلا و چرایی این واقعه است و از شهادت امام حسن مجتبی(ع) آغاز می‌شود. این اثر به دو گونه روایت می‌شود. گاه از زبان راوی، گاه به شیوه معمول مقتل‌ها تا بتواند همه زوایا را نشان دهد؛ اما تاریخ را نقل نمی‌کند، بلکه در هر دو جایگاه سعی می‌کند تفسیری موشکافانه از چرایی آن چه بر امام حسین(ع) و خاندانش گذشته است، ارائه دهد.

کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده است‌. قسمت نخست کتاب شرح وقایع و ماجراهای پیش ‌آمده از رجب سال 60 تا محرم سال 61 هجری و شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفای ایشان است و قسمت دوم اثر که از زبان راوی‌ روایت می‌شود، تحلیل و رازگشایی همان وقایع و ماجراهاست.

چهارشنبه //// اثری که آوینی با شهادتش فصل آخر را امضاء کرد

پای گذاشتن به سیاره در عصر توبه بشریت...

برای آشنایی هر چه بیشتر با زبان، لحن، روایت و ساختار کتاب درخشان «فتح خون» به قلم شهید مرتضی آوینی برشی از این اثر را در فصل دوم و از زبان روای مرور می‌کنیم.

راوی: قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده‌اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می‌لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می‌سازد.

و تو، ای آن که در سال شصت‌ویکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده‌ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده‌ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می‌کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده‌ات بگشایی و از خود و دلبستگی‌هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت‌ویکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید، قافله در راه است.

می‌گویند که گناهکاران را نمی پذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می پذیرند. آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است، که او سرسلسله خیل پشیمانان است و اگر نبود باب توبه‌ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان، در این برهوت گمگشتگی وا می‌ماند.

روایت و گزارش از امین خرمی

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ